عکس تصویر زیبا از حرم امام هشتم، امام رضا (ع) در شب که بارگاه و گنبد و گلدسته و نیز ماه و ابر و زمین حیاط صحن که تازه باران خورده و خیس است

داستان شماره ٧٧٠ : امام رضا(ع) را رها کرده، می‌خواهی نزد فلان عالم بروی؟

داستان کسی که با توسل به امام رضا(ع) سلامتی خود را باز یافت

در سال ۱۳۳۰ شمسی، بر اثر رطوبت حجره مدرسه فیضیه، به روماتیسم سختی مبتلا شدم. بیماری مدت ها طول کشید و از معالجات نتیجه نگرفتم تا این که برای زیارت مرقد حضرت امام رضا(ع) به مشهد مشرف شدم.
در آن جا به من گفتند: یکی از علمای معروف مشهد، آیت الله حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی است، نزد او برو تا برای شفایت دعا کند!
در این فکر بودم که نزد او بروم و از ایشان بخواهم که برای من دعا کند تا بلکه خوب شوم. در این هنگام به یاد حدیثی افتادم که:
روزی جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا (ص) بودند. ناگهان آن حضرت فرمودند: هم اکنون یکی از اهل بهشت وارد مجلس ما می شود. چند لحظه نگذشت که مالک بن نویره وارد شد؛ در حالی که وضو گرفته و کفش هایش در دستش بود. سپس خداحافظی کرد و رفت.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

مغز بیکار، کارگاه شیطان است!

thin-seperator.png

دو نفر از اصحاب به دنبال او دویدند و با خود گفتند: رسول خدا(ص) گواهی داده که مالک، از اهل بهشت است، خوب است برویم و به او بگوییم: برای ما دعا کند!
آن ها خود را به مالک بن نویره رساندند و ماجرا را گفتند و تقاضای دعا کردند.
مالک گفت: خدا شما را نیامرزد!
گفتند: این چه دعایی است که برای ما کردی؟!
گفت: شما پیامبر عظیم الشأن(ص) را گذاشته اید و برای دعا کردن، نزد من آمده اید؟!
وقتی این حدیث یادم آمد، به خود خطاب کرده و گفتم: تو هم قطبِ عالمِ امکان، امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) را گذاشته ای و می خواهی نزد آن عالم زاهد بروی؟! همان دم به حرم حضرت رضا(ع) رفتم و با توسل به آن حضرت شفا یافتم!
منبع : سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴٠ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۳
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
تاجری که گل را پرورش داد، حتما دلیلی داشت
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی