این داستان طنز، بیانگر نوع رفتار و حکومت پلیسی در زمان شوروی سابق است:
در روزگاری نه چندان دور یک هیئت از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه، استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس کا.گ.ب خواست تا ببیند آیا کسی از هیئت گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه؟
آیا هیچ دیده ای مردی در خانه اش بنشیند و در را به روی خود ببندد و از آسمان برای او چیزی فرود بیاید؟
پس از چند ساعت استالین پیپش را در کشوی یکی از میزهایش پیدا کرد و از رییس کا.گ.ب خواست که هیات گرجی را آزاد کند.
اما رییس کا.گ.ب گفت : متاسفم رفیق، تقریبا نصف هیات اقرار کرده اند که پیپ را برداشته اند و تعدادی هم موقع بازجویی مرده اند!
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.