عکس نقاشی کارتونی پادشاهی پیر و سه مرد که به دیدار او آمده اند. در تصویر پادشاه بر روی تخت نشسته و چند سرباز با نیزه دور او را احاطه کرده اند و دو نفر در کنار تخت پادشاه نشسته و یک نفر ایستاده است

داستان شماره ۶٢١ : داستان: قدر همین شاه را باید دانست

داستان پندآموز از تاریخ حیله ها و ترفندهای پادشاهان در حکومت داری

پادشاهی از وزیر خود خشمگین شد به همین دلیل او را به زندان انداخت. مدتی بعد وضع اقتصاد کشور رو به وخامت گذاشت. بنابراین مردم از پادشاه خود ناراضی شدند و پادشاه هرکاری برای جلب رضایت آنها نمود، موفق نمی شد. لذا دستور داد وزیر را از زندان بیاورند. هنگامی که وزیر در محضر او حاضر شد گفت: مدتی است که مردم از من روی گردان شده اند، اگر توانستی رضایت آنها را جلب کنی من نیز از گناه تو می گذرم.
وزیر گفت: من دستور شما را اجرا خواهم کرد، فقط از شما می خواهم تعدادی سرباز به من بدهید.
شاه گفت: نبینم که از راه اعمال خشونت بر مردم وارد شوی. سرباز برای چه می خواهی؟
وزیر گفت: من هرگز هدف سرکوب کردن ندارم.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود: نادانی پزشک، یا نافرمانی بیمار.

thin-seperator.png

شاه با شنیدن این حرف تعدادی سرباز به وزیرش داد. شب هنگام وزیر به هر کدام از سربازان لباس مبدل دزدان را پوشاند و به هر کدام دستور داد که به تمام خانه ها بروند و از هر خانه چیزی بدزدند به طوری که آن چیز نه زیاد بی ارزش باشد و نه زیاد با ارزش تا به مردم ضرر چندانی وارد نشود و هم چنین کاغذی به آنها داد و گفت در هرمکانی که دزدی می کنید این کاغذ را قرار دهید.
روی کاغذ چنین نوشته شده بود: هدف ما تصاحب قصر امپراطوری و حکومت بر مردم است. سربازان نیز مطابق دستور وزیر عمل کردند. مردم نیز با خواندن آن کاغذ دور هم جمع شدند.
نفر اول گفت: درست است که در زمان حکومت این پادشاه، با وخامت اقتصادی روبه رو شدیم، اما هرگز پادشاه به دزدی اموال ما اقدام نمی کند. این دزدان اکنون که قدرتی ندارند توانسته اند اموال ما را بدزدند، وای به روزی که به حاکمیت دست یابند.
نفر دوم نیز گفت: درست است، قدر این شاه را باید دانست و از او حمایت نمود تا از شر این دزدان مصون بمانیم و همه حرفهای یکدیگر را تایید کردند و بنابراین تصمیم گرفتند از شاه حمایت کنند!

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴٠ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : شنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۵
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
ضرب المثل شتر دیدی ندیدی از کجا آمده؟
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی