عکس نقاشی رنگ روغن از مردمی که لباس عربی بر تن دارند و در زیر درخت جمع شده و فردی برای آنها مطلب می گوید. کوهها و تپه هایی از دوردیده می شوند و گیاه سبز و چمنزار به صورت سطحی همه جا را پوشانده است و گله هایی در دور دست چرا می کنند

داستان شماره ٢۶۴ : داستان کلوخ زدن بهلول و سه اشتباه استاد دانشمند

حتی دانشمندان هم ممکن است از درک عمیق معانی غافل باشند و اشتباهاتی مرتکب شوند لذا نیاز به راهنمایی امامان دارند
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

تنها زندگی ارزشمند است که صرف دیگران شود.

thin-seperator.png

روزى بهلول از مجلس درس یکی از دانشمندان و عالم دین عصر خود گذر مى کرد. او را مشغول تدریس دید و شنید که او مى گفت: حضرت صادق علیه السلام مطالبى می گوید که من آنها را نمى پسندم. اول آنکه شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد در صورتی که شیطان از آتش خلق شده و چگونه ممکن است به واسطه آتش عذاب شود. دوم آنکه خدا را نمى توان دید و حال اینکه خداوند موجود است و چیزی که هستى و وجود دارد، چگونه ممکن است دیده نشود. سوم آنکه فاعل و به جا آورنده اعمال خود بنى آدمند در صورتی که اعمال بندگان به موجب شواهد از جانب خداست نه از ناحیه بندگان.
بهلول همین که این کلمات را شنید کلوخى برداشت و به سوى آن دانشمند پرت کرده و گریخت. اتفاقا کلوخ بر پیشانى او برخو.رد کرد و پیشانیش را کوفته و آزرده نمود.  شاگردانش از پی بهلول رفتند و او را گرفته پیش خلیفه وقت (هارون) بردند.
بهلول پرسید: از طرف من به شما چه ستمى شده است؟
او گفت: کلوخى که پرت کردى سرم را آزرده است.
بهلول پرسید: آیا می توانى آن درد را نشان بدهى؟
جواب داد: مگر درد را مى توان نشان داد؟
بهلول گفت: اگر به حقیقت دردى در سر تو موجود است چرا از نشان دادن آن عاجزى و آیا تو خود نمى گفتى هر چه هستى دارد قابل دیدن است و از نظر دیگر مگر تو از خاک آفریده نشده اى و عقیده ندارى که هیچ چیز به هم جنس خود عذاب نمى شود و آزرده نمى گردد؟ آن کلوخ هم از خاک بود پس بنا به عقیده تو من تو را نیازرده ام! از اینها گذشته مگر تو در مسجد نمی گفتى هر چه از بندگان صادر شود در حقیقت فاعل خداوند است و بنده را تقصیر نیست پس این کلوخ هم از طرف خداوند بر سر تو وارد شده و مرا تقصیرى نیست.
آن دانشمند فهمید که بهلول با یک کلوخ سه غلط و اشتباه او را فاش کرد. در این هنگام هارون الرشید خندید و او را مرخص نمود.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
خونسردی راننده کامیون در مقابل سه موتور سوار
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی