عکس رنگی شده لئو تولستوی نویسنده روسی در پارک که روی نیمکت پارک نشسته و پشت سرش درختان پارک و زمین چمن دیده می شود. در تصویر تولستوی ریش سفید بلندی دارد و چکمه پوشیده است

داستان شماره ٢٢۵ : زن رهگذر معرفی خود با بد و بیراه برای لئو تولستوی

داستان جالب از زندگی تولستوی و برخورد با زنی که در خیابان رفتاری نامناسب با او داشته است
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

هر جا که عشق بزرگی خانه کرده، خشم بزرگی نیز مسکن دارد.

thin-seperator.png

روزی لئو تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به ناسزا و فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد. بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت: مادمازل، من لئو تولستوی هستم.
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت: چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟
تولستوی در جواب گفت: شما آن چنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!
-------------
پی نوشت:
لیِو نیکلایِویچ تولستوی فیلسوف، عارف و نویسنده اواخر قرن هیجدهم و اوائل قرن نوزدهم در روسیه بود. او را از بزرگ ترین رمان نویسان جهان می دانند. البته وی بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات و جایزه صلح نوبل شد ولی هرگز به آنها دست نیافت. رمان های جنگ و صلح و آنا کارنینا که همواره در بین بهترین رمان های جهان هستند، اثر تولستوی اند.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


برچسب داستان: داستانهای تاریخی

نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
دوستان و میخ کوبیدن بر دیوار در زمان عصبانیت
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی