معاون بانک جهانی و دختر بیل گیتس (طنز)

داستان شماره ۵۴۴ : معاون بانک جهانی و دختر بیل گیتس (طنز)

داستان طنز جالب از نحوه مدیریت افراد که می تواند برای یک مدیر سرمشق باشد
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

هیچ کس نزند بر درخت بی ثمر سنگ.

thin-seperator.png

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است.
پسر: آهان اگر اینطور است، قبول است.

پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم.
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است.
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است.

بعد پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود:
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم.
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم.
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است.
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد.

و معامله به این ترتیب انجام می شود!!
نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید!

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
حکایت مرد گِل خوار و عطار قند فروش از مولوی
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی