مردی متوجه شد که نمی تواند خوب بشنود. به دکتر مراجعه کرد و دکتر برایش سمعک تجویز کرد. مرد به مغازه سمعک فروشی مراجعه کرد و قیمت سمعک ها را پرسید. فروشنده پاسخ داد:
- ما سمعک از یک دلار داریم تا هزار دلار.
مردگفت:
- می خواهم مدل یک دلاری را ببینم.
فروشنده یک نخ دور گردن مرد انداخت و گفت:
- لطفا این دکمه را در گوش تان بگذارید و دنباله نخ را در جیبتان قرار دهید.
مرد خریدار که با تعجب به حرف های فروشنده گوش می کرد، گفت:
- این چطور کار می کند؟
فروشنده جواب داد:
- این کار نمی کند، اما هنگامی که مردم این را ببینند، بلندتر صحبت می کنند.
-----------------
پی نوشت:
غالبا مردم فکر می کنند که اگر دیگران تغییر کنند یا شرایط عوض شود حال آنها خوب می شود، اما در واقعیت می بینیم که بسیاری از مردم حتی با وجود تغییر شرایط هم حال شان خوب نشده است! بسیاری از افراد پس از تغییر شرایط، یا تغییر فرد مورد نظر باز هم ناراحت، رنجیده و خشمگین هستند. بنابراین، این یک خیال است که فکر می کنیم رهایی ما، در تغییر خارج از ما است.
ما فقط قادر هستیم که خودمان را تغییر دهیم. مردم همانی هستند که خود می خواهند باشند، دنیا هم همانی هست که قوانین جاری اش حکم می کند که باشد. هیچ چیزی با اجبار ما تغییر نمی کند. زمانی که ما تغییر می کنیم، به تدریج می بینیم که خیلی مسائل اطراف مان نیز شروع به تغییر می کنند. روابط ما عوض می شود، انسان های اطراف ما تغییر می کنند، شرایط و اتفاقات زندگی ما عوض می شود.
بنابراین، اگر به دنبال راه حلی برای تغییر دیگران هستید، بدانید که خود را برای ناکامی و رنجشی بزرگ آماده می کنید. هیچ راهی برای تغییر دیگران وجود ندارد، تنها راه این است که خود شما تغییر کنید تا دیگران نیز تحت تاثیر تغییر شما، میل به تغییر را پیدا کنند.

داستان شماره ٢١٧ : سمعک یک دلاری با کارکرد متفاوت - تغییر خود یا دیگران؟
داستان پندآموز که می گوید می توان کاری کرد که مردم نوع برخورد و رفتارشان را با شما تغییر بدهند
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
به یاد داشته باشید انسان های خوشبخت کسانی نیستند که بیشتر به دست آورده اند، بلکه آن هایی هستند که بیشتر به دیگران بخشیده اند.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهای اجتماعی و درس های زندگی
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)پیرمردی که فکر می کرد گوش همسرش سنگین شده
مهم ترین عضو بدن از نگاه مادر
تاثیر حرف و داستان قورباغه
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستانی از نادرشاه: ما همه نادریمجستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.