بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.
مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مى تواند راحت زندگى کند.
ولى چند روز بعد، مطلبی به ذهن مرد مسافر رسید و او در جستجوی بانوی خردمند راه افتاد تا هرچه زودتر، او را بیابد. بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:
- خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن عظمتی را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى.
-----------
پی نوشت:
ما با آنچه بدست می آوریم زندگی می کنیم و با آنچه می بخشیم یک زندگی می سازیم. متن زیر از کتاب قلب بخشنده، اثر ام.جی. ریان را بخوانید:
هر زمان که دل مان را به سوی موجود دیگری بگشاییم، وفور نعمتی را که در اثر سخاوت عایدمان می شود تجربه خواهیم کرد. درک پاداشی که کسب می کنیم می تواند به ما انگیزه دهد تا نعمت های مان را با دیگران سهیم شویم و آن ها را صادقانه به همه دنیا عرضه کنیم. همچنان که عظمت بخشش را کشف می کنیم، سخاوت را به عنوان ارتقا دهنده طبیعی که در وجود همه ما هست و همچنین گنجینه نامحدودی که می تواند برای مان شادی نامحدود به بار آورد، تجربه خواهیم کرد.

داستان شماره ٢٨٠ : داستان قدرت بخشش یک بانوی خردمند به یک مسافر
داستان پندآموز که می گوید وفور نعمت را با سخاوت تجربه کنید و عظمت بخشش را کشف نمایید
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
استعداد یک مزیت است. اما چیزی که واقعا باعث پیروزی می شود، پشتکار است.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهای اجتماعی و درس های زندگی
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)بطری قرص های دارو و زوجی که عاشق هم بودند
بد اصفهونی - داستان یک طلبه در حوزه علمیه اصفهان
داستان یک کودک کار، از شیشه شستن ماشین تا دانشگاهی در آمریکا
داستان حاکم نیشابور و کشاورز و درخواست قاطر یا حاکم شدن
داستان مثل حساب به دینار بخشش به خروار: پیرزن و چوب کبریتها
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
معصومیت کودکانه و میوه های متعلق به همه (ابونتو - اوبونتو)جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.