عکس تابلو نقاشی از دوران قدیم و ساختمان های قدیمی، مردی در کوچه افسار اسب را می کشد و سه مرد دیگر او را نگاه می کنند. زنی از پنجره چوبی از بالا نگاه می کند

داستان شماره ۶۵١ : داستان ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی است

داستان پندآموز و سکوت زیرکانه کسی که صرفا با خاموش بودن و حرف نزدن، حقیقت را آشکار کرد

نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید. از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم (لحظه) لگد زند و پایش بشکند.
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

رشد تدریجی شخصیت می سازد و رشد ناگهانی غرور

thin-seperator.png

قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟
او جواب داد که گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت: جواب ابلهان خاموشی است.
منبع: امثال و حکم علی اکبر دهخدا

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٩١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
نامه‌ای پیرزن به خدا و کمک کارکنان پست (طنز)
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی