یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته رزی، خانم نسبتا مسن محله، داشت از کلیسا برمی گشت در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت: مامان بزرگ، تو مراسم امروز، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد؟
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: دخترک عزیزم، اصلا یک کلمه اش رو هم نمی تونم به یاد بیارم!
نوه پوزخندی زد و بهش گفت: تو که چیزی یادت نمیاد، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا؟
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست. خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت: عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری؟
نوه با تعجب پرسید: تو این سبد؟ غیر ممکنه. با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه!
رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد: لطفا این کار رو انجام بده عزیزم. دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر می کرد سبد را برداشت و رفت، اما چند لحظه بعد، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت: من می دونستم که امکان پذیر نیست، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده!
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت: آره، راست میگی اصلا آبی توش نیست، اما به نظر میرسه سبده تمیزتر شده، یه نیگاه بنداز!

داستان شماره ۶١٨ : اثر رفتن به کلیسا بر روی خانم رزی (سبد تمیز)
داستان پندآموز جالب در مورد تاثیر موعظه و نصحیت با وجود فراموش شدن آنها
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
هر کس همان گونه است که فکر می کند. پس مراقب افکار خود باشید. ذهن همچون ساعت، پیوسته در حال کار کردن است و باید هر روز با اندیشه های خوب آن را کوک کرد.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهای اجتماعی و درس های زندگی
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست
رویای صادقه علما: داستان سید جواد کربلایی و پیرمرد سنی مذهب
داستان قضاوت حضرت دانیال پیامبر(ع)
داستان یک کودک کار، از شیشه شستن ماشین تا دانشگاهی در آمریکا
داستان معلم و مراسم عروسی شاگردی که دزد ساعت بود
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان سود قرعه کشی الاغ مردهجستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.