کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز اتفاقی افتاد توی یک چاه بدون آب. کشاورز هر چه سعی کرد نتونست الاغ رو از تو چاه بیرون بیاره. برای اینکه حیون بیچاره زیاد زجر نکشه کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتن چاه رو با خاک پر کنن تا الاغ زود تر بمیره و زیاد زجر نکشه.
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می شوند، پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی، بدان که خدا می خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
مردم روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش رو می تکوند و زیر پاش می ریخت و وقتی خاک زیر پاش بالا می آمد سعی می کرد بره روی خاک ها. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه داد، تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون اومد!
شاید مشکلات بخواهند ما را زنده به گور کنند! ولی می توان با استفاده از مشکلات، سکویی برای بالا آمدن، رشد و صعود ساخت.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.