این ضرب المثل قدیمی است، از آن ضرب المثل هایی که در همه فرهنگ ها و همه زمان ها کاربرد دارند؛ ضرب المثلی که همه ما آن را شنیده ایم و شاید هم بارها از آن استفاده کردیم: اگر می خواهید کسی را یک روز سیر کنید به او ماهی بدهید اما اگر قرار است برای همیشه ماهی داشته باشد، به او ماهیگیری یاد بدهید.
این رازی است که اگر در رشد شخصیت یک نفر رعایت شود، او را به فردی خودکفا تبدیل می کند؛ فردی که همیشه دستش روی زانوی خودش است و برای ایستادن به هیچ تکیه گاهی نیاز ندارد. رازی که می تواند از خانه های کوچک و بزرگ شهر ها شروع شود، از همان استقلالی که پدر و مادر به فرزندشان هدیه می دهند و توانایی های او را شکوفا می کند. استقلال عملی که می تواند در آینده بزرگسالی به داد فرزند برسد و او را از روزهای سخت عبور دهد.
این ضرب المثل قدیمی اما فقط مختص روزهای کودکی نیست و حتی بعد از شکل گرفتن شخصیت افراد، در روزهای بزرگسالی هم مصداق پیدا می کند، آن هم وقتی که افراد در محیطی قرار می گیرند که به آنها فرصت بروز استعدادهایشان را می دهد، فضایی که الهام بخش شان است و یادشان می دهد چطور یک کار را درست انجام دهند.
راز این ضرب المثل قدیمی، به دو طرف ماجرا بستگی دارد، به کسی که قرار است در نقش یک مربی، ماهی گرفتن را آموزش بدهد و کسی که قرار است آموزش ببیند؛ دو نفری که شانه به شانه هم می توانند جریان یک زندگی را عوض کنند و شرایط را تغییر بدهند.
این مسیر اما ساده نیست و پر از سختی است، سختی هایی که سر هر پیچ کمین کرده اند و ناگهان از راه می رسند و با خودشان ناامیدی به ارمغان می آورند، اما راز ماندگاری اینجا، یک چیز است، باور این که برای رسیدن به موفقیت نمی توان از هیچ مسیر میانبری گذشت، میانبرها هیچ وقت به هدف نمی رسند.
این رازی است که کارآفرین ها بهتر از هر کسی می دانند، کلیدی که درهای بسته زیادی را بدون داشتن چوب جادو به رویشان باز می کند، آنها پای هدف شان می ایستند، انتظار موفقیت یک شبه ندارند و کسب و کارشان را قدم به قدم جلو می برند تا برسند به مقصد و برگردند. پشت سرشان را نگاه کنند. به روزهایی که گذرانده و موانعی که پشت سر گذاشته اند. آنها می دانند که از دست دادن فرصت ها، یک روز به پرحسرت ترین اشتباه زندگی شان تبدیل می شود.

داستان شماره ۴۴٠ : ضرب المثل: به جای دادن ماهی، ماهیگیری یاد بدهید
این داستان نیست! واقعیت تلخ است. اینجا رازی است که کارآفرین ها بهتر می دانند، لطفا بخوانید
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
انسانهای بزرگ تنها به خود متکی هستند و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی کنند، ولی افراد کوچک از دیگران توقع دارند.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهایی از ضرب المثل ها
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)حکایت پندآموز نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟
داستان فیل جنگی در برکه و ایجاد انگیزه برای بیرون آمدن از آن
آگهی پیرزنی که پولش را گم کرده بود
طوطی مدیر (طنز)
داستان سفر حج عبدالجبار و مرغ مردار زن علوی
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان آموزش جودو بچه یک دستجستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.