عکس نقاشی دعا خواندن بچه. یک بچه در حالی که لباس سفیر بر تن دارد و در مقابل علامت صلیب، نیم خیز نشسته دستهایش را مقابل صورتش گرفته و در حال دعا خواندن است

داستان شماره ۶١۵ : اعتراف در مقابل کشیش و نگفتن پایان جنگ به اسیر

داستان طنز حرص و طمع کسی که هزینه اجاره از اسیر می گرفت و پایان جنگ را به او نگفته بود

مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت:
- پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم.
- مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم.
- اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

درختان بارور خم می شوند و مردان بزرگ متواضع می گردند، اما شاخه های خشک و مردم نادان می شکنند ولی خم نمی شوند.

thin-seperator.png

- خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی
- اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا می تونم یه سوال دیگه هم بپرسم؟
- چی می خوای بپرسی پسرم؟
- به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟!

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٩١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
حکایت جنگ مستاجر و صاحب خانه و حقه بازی مستاجر
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی