کشاورزی تعدادی توله سگ داشت و قصد داشت آنها را بفروشد. اعلامیه ای درست کرد و در حال نصب آن بود که احساس کرد کسی لباس او را می کشد. برگشت دید که یک پسری کوچک است. پسرک گفت: آقا، من می خوام یکی از توله سگ های شما را بخرم.
کشاورز گفت: این توله سگ ها از نژاد خوبی هستند و باید پول خوبی براشون بدی.
پسرک دستش را کرد تو جیبش و تعدادی سکه داد به کشاورز و گفت: من 39 سنت دارم. این کافیه؟
کشاورز گفت: آره، خوبه و بعد سوتی زد و سگ مزرعه را صدا کرد. سگ از لانه بیرون آمد و به دنبالش چهار تا توله پشمالو بیرون آمدند.
پسر قطار توله سگ ها را دنبال می کرد و چشم هایش برق می زد. در حالی که مشغول تماشای توله ها بود متوجه شد چیزی داخل لانه سگ تکان می خورد. یک توپ پشمالوی دیگر نمایان شد که از چهار تای دیگه کوچک تر و ضعیف تر بود. از لبه در لانه پایین افتاد و در حالی که لنگ لنگان قدم بر می داشت سعی می کرد خودش را به بقیه برساند.
پسرک به این آخری اشاره کرد و به کشاورز گفت: من اونو می خوام.
کشاورز خم شد و به پسر گفت: این به درد نمی خوره. اون نمی تونه مثل چهار تا توله دیگه بدوه و با تو بازی کنه.
پسر با شنیدن این حرف کشاورز، پاچه شلوارش را بالا زد و یک آتل فلزی رو به کشاورز نشان داد که پایش را به یک کفش مخصوص وصل می کرد. بعد به کشاورز نگاه کرد و گفت: منم نمی تونم خوب بدوم و اون به کسی نیاز داره که درکش کنه.
دنیا پر از آدم هایی است که نیاز دارند کسی درکشان کند.

داستان شماره ۴٧٧ : توله سگ معلول و پسرک خریدار
دنیا پر از آدم هایی است که نیاز دارند کسی درکشان کند. داستان پسر معلول که خریدار توله سگی معلول بود
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
هنر مجموعه ای از فرآیندهای دارای خلاقیت، برای اثر گذاری بر هوش و احساس انسانی است. وظیفه هنر تجلی ایده هاست. فرآیندهای مبتذل، هنر نیست و گدایان، هنرمند به شمار نمی آیند.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهای اجتماعی و درس های زندگی
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست
می خواهم شاگرد مکانیک شوم از دکتر علیرضا شیری
داستان جشن آب پاشونک، آبریزان یا آبریزگان در ایران باستان
جک ما موسس علی بابا: شاگرد متوسط بودن کافی است
خوشبختی از زبان میلیاردر نیجریایی از آفریقا
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان دوست فلج آنتونی رابینز در بیمارستانجستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.