عکس نقاشی از حیاط و صحن مسجدی بزرگ با ستون های فراوان و مردم زیادی که در حیاط و صحن مسجد جمع شده اند. ایوانی از مسجد نیز در تصویر دیده می شود و گروهی هایی از طلاب و محصلین در آن ایوان نشسته و در حال گوش دادن درس و یا مباحثه دروس هستند

داستان شماره ۶٧۵ : داستان نعمت های خدا تغییر پذیر است

داستان پندآموز در باره اینکه گذر روزگار شرایط انسان ها را تغییر می دهد و عاقل غره نمی شود
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﻡ.

thin-seperator.png

منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) روزی به عمرو گفت: مرا پندی بده!
گفت: از دیده گویم یا از شنیدنی ها؟
منصور گفت: از چشمت دیدی بگو.
عمرو گفت: چون عمر عبدالعزیز وفات یافت او را یازده پسر ماند و ارث او هفده دینار بود که هر پسری را هیجده قیراط شد.
هشام بن عبدالملک چون وفات کرد او را هم یازده پسر بود که هر یک از ایشان را هزار هزار (یک میلیون) دینار میراث رسید.
پس از مدتی کوتاه، پسر عمر بن عبدالعزیز را دیدم که به یک روز صد اسب در راه خدای عزوجل بخشید و از پسران هشام یکی را دیدم که بر راه نشسته بود و از خلق صدقه می خواست.
اگر عاقل تامل کند داند که به دنیا و نعمت او نباید دل بست که تغییرپذیر است.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
سه پیشنهاد برای زندگی از پرسه در حوالی زندگی
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی