صداقت، اولین درسی که باید به فرزندان بیاموزید (بلیط فروش و سن فرزند)

داستان شماره ١١۵ : صداقت، اولین درسی که باید به فرزندان بیاموزید (بلیط فروش و سن فرزند)

داستان پندآموز که می گیود صداقت مهمترین درس برای فرزندان و خود انسان است

بعد از ظهر شنبه بود و هوا آفتابی، دوستم بابی لوییس آن پدر نمونه، بچه هایش را برای بازی گلف برده بود، به باجه بلیت فروشی که رسید پرسید:
- ورودی چقدر است؟
- سه دلار برای خودتان و سه دلار برای بچه های شش سال به بالا؛ بچه های شش ساله و کوچک تر هم نیازی به بلیت ندارند. بچه های شما چند ساله اند؟
- این آقای وکیل سه سال دارد و آن آقای دکتر هفت سال. پس باید شش دلار بدهم.
بلیت فروش گفت:

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

وقتی موانع بروز می کنند مسیر حرکتتان را برای رسیدن به هدف تغییر دهید نه هدفتان را.

thin-seperator.png

- گنجی چیزی پیدا کرده ای؟ می توانستی سه دلار را به جیب بزنی، می توانستی بگویی این آقای دکتر شش سال دارد. من که متوجه تفاوتش نمی شدم.
بابی در جواب گفت:
- درست است، اما بچه ها که متوجه می شدند.
اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴۴ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۲۱
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
دانستن اسم اعظم و محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی