می خواستم دنیا را تغییر دهم

داستان شماره ۵۵ : می خواستم دنیا را تغییر دهم

داستان پندآموز کوتاه: برای رسیدن به جامعه آرمانی باید اصلاح و تغییر از خودمان شروع شود

بر سنگ قبر کشیشی در سن پترزبورگ چنین نوشته شده بود:
آن هنگام که جوان بودم و فارغ از همه چیز و تخیّلم مرز و محدوده ای نمی شناخت، در سر آرزوی تغییر دنیا را می پروراندم.
بزرگتر و خردمندتر که شدم دریافتم جهان تغییرناپذیر است، پس افق اندیشه ام را محدودتر کردم و بر آن شدم تا تنها کشورم را تغییر دهم. اما این هم عملی نبود.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

اگر آماده اشتباه کردن نباشید، هیچ وقت فکر نابی به ذهنتان نخواهد رسید.

thin-seperator.png

پس از سال ها زندگی و تجربه، آخرین تلاش ناامیدانه خود را صرف تغییر خانواده ام کردم. اما افسوس آنها نیز که نزدیکترین کسان به من بودند تغییر نکردند.
اکنون که در بستر مرگ آرمیده ام، به ناگاه حقیقتی را یافته ام. تنها اگر خودم را تغییر داده بودم، آن گاه نمونه ای می شدم برای اعضای خانواده ام تا آنان نیز خود را تغییر دهند. با انگیزه و تشویق آنها چه بسا کشورم نیز اندکی اصلاح می شد، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر بدهم!

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٩١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان عابد گرسنه و طلب نان از آتش پرست و ممانعت سگ
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی