تاجر و ماهی گیر

داستان شماره ٢٠ : تاجر و ماهی گیر

داستان پندآموز که نشان می دهد گاهی انسان در موقعیت بسیار عالی است ولی از آن آگاهی ندارد
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

هر گاه از کاری ترسیدی، خود را بـه کام آن بینداز، زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیان بارتر از اقدام به آن کار است.

thin-seperator.png

یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیک ایستاده بود. در همان موقع یک قایق کوجک ماهی گیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود. از ماهی گیر پرسید :
- تاجر: چقدر طول کشید تا این چند تا ماهی رو گرفتی؟
- ماهی گیر: مدت خیلی کمی
- تاجر: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاد؟
- ماهی گیر: چون همین تعداد برای سیر کردن خانواده ام کافی است.
- تاجر: اما بقیه وقتت رو چیکار می کنی؟
- ماهی گیر: تا دیروقت می خوابم. یه کم ماهی گیری می کنم. با بچه ها بازی می کنم بعد می رم توی دهکده و با دوستان شروع می کنیم به گیتار زدن ، خلاصه مشغولیم به این نوع زندگی
- تاجر: من تو هاروارد درس خوندم و می تونم کمکت کنم، تو باید بیشتر ماهی گیری کنی. اون وقت می تونی با پولش قایق بزرگتری بخری و با درآمد اون چند تا قایق دیگر هم بعدا اضافه می کنی، اون وقت یه عالمه قایق برای ماهیگیری داری!
- ماهی گیر: خوب بعدش چی؟
- تاجر: به جای اینکه ماهی ها رو به واسطه بفروشی اونارو مستقیما به مشتریها می دی و برای خودت کار و بار درست می کنی... بعدش کارخونه راه می اندازی و به تولیداتش نظارت می کنی... این دهکده کوچک رو هم ترک می کنی و می روی مکزیکوسیتی! بعد از اون هم لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک... اونجاست که دست به کارهای مهم تری می زنی...
ماهی گیر: این کار چقدر طول میکشه
تاجر: پانزده تا بیست سال !
ماهی گیر: اما بعدش چی آقا؟
تاجر: بهترین قسمتش همین جاست، در یک موقعیت مناسب که گیر اومد می ری سهام شرکت رو به قیمت خیلی بالا می فروشی! این کار میلیون ها دلار برات عایدی داره.
ماهی گیر : میلیون ها دلار!؟ خوب بعدش چی؟
تاجر: اون وقت بازنشسته می شی! می ری یه دهکده ساحلی کوچیک! جایی که می تونی تا دیر وقت بخوابی! یه کم ماهی گیری کنی، با بچه هات بازی کنی! بری دهکده و تا دیر وقت با دوستات گیتار بزنی و خوش بگذرونی!
ماهیگیر: من که الان دارم همین کارها رو می کنم!

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
پارکینگ ارزان قیمت بانک و مرد زیرک
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی