عکس نقاشی از پیرمردی با لباس قبا و عبای قهوه ایی، و خوش سیما که نمادی از پیامبر بنی اسرائیل است بر بلندی ایستاده و در حال صحبت با مردم است و مردم کمی پایین تر از او ایستاده یا نشسته اند و بعضی به جایی اشاره می کنند. خانه ایی از سنگ و گل به همراه درخت خرما

داستان شماره ٧۴٣ : داستان در بند کردن ابلیس به فرمان حضرت سلیمان و نخریدن زنبیل

داستان پندآموز از حضرت سلیمان در باره دربند کردن ابلیس و تغییر شرایط بازار در آن روزگار
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

اکثر مردم بخشی از عمرشان را، در تلاش برای نشان دادن ویژگی هایی که ندارند، تلف می کنند.

thin-seperator.png

سلیمان روزی تمنّی [تمنا] کرد گفت: بار خدایا جن و انس و طیور و وحوش به فرمان من کردی؛ چه بود گر ابلیس را نیز به فرمان من کنی تا او را در بند کنم؟!
گفت: ای سلیمان این تمنّی مکن که مصلحت نیست.
گفت: بار خدایا گر هم دو روز باشد این مراد من بده.
گفت: دادم.
سلیمان ابلیس را دربند کرد.
معاش سلیمان با آن همه ملک و مملکت از دسترنج خویش بود. هر روز زنبیلی ببافتی و به دو قرص [نان] دادی و در مسجد با درویشی به هم بخوردی. آن روز که ابلیس را در بند کرد، زنبیل به بازار فرستاد و کس نخرید که در بازار آن روز هیچ معاملت و تجارت نبود و مردم همه به عبادت مشغول بودند. آن روز سلیمان هیچ طعامی نخورد. دیگر روز همچنان بر عادت زنبیل بافت و کس نخرید. سلیمان گرسنه شد، به الله نالید.
گفت: بار خدایا، گرسنه ام و کس زنبیل نمی خرد.
فرمان آمد که ای سلیمان! نمی دانی که تو چون مهترِ بازاریان در بند کنی، درِ معاملت بر خلق فرو بسته شود و مصلحت خلق نباشد؟ او معمار دنیاست و مشارکِ خلق در اموال و اولاد.
از کتاب : کشف الاسرار و عدة الابرار
------------
پی نوشت: کشف الاسرار و عدة الابرار کتابی است در تفسیر قرآن و قدیمی ترین تفسیر فارسی، نوشته ابوالفضل رشید الدین میبدی در سده پنجم هجری قمری است.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان کاسه چوبی نوه برای غذا دادن به پدر و مادر پیر
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی