روزی ملک الشعرای صبا در خلوت فتحعلی شاه قاجار به حضور نشسته بود، فتحعلی شاه که گاه گاهی شعر نیز می گفت یکی از اشعار خود را در حضور ملک الشعرای صبا با آب و تاب بسیار خواند.
ملک الشعرای صبا که مردی صریح و بسیار رک گو بود در پاسخ گفت: شعر بسیار بدی بود، حضرت خاقان بهتر است که حاکمی کند و شاعری را به چاکران بسپارد.
ملک الشعرا چون این گفت، فتحعلی شاه سخت برآشفته و متغیر شد و دستور داد که ملک الشعرای صبا را در طویله محبوس کرده و در ردیف چهار پایان به آخور ببندند!
شاعر ساعتی چند آنجا بود تا که فتحعلی شاه دستور آزادی او را صادرکرد. ملک الشعرای صبا پس از آزادی مجددا به حضور شاه قاجار شرفیاب شد و فتحعلی شاه نیز بار دیگر یکی از اشعار خود برای ملک الشعرا خواند و از صبا نظر خواست.
این بار صبا بدون اینکه پاسخی به نظر خواهی خاقان قاجار دهد سر به زیر افکند و راه خروج از اتاق را در پیش گرفت.
خاقان مغفور از ملک الشعرای صبا پرسید: کجا می روی؟ من از تو نظر خواستم؟
ملک الشعرای صبا لب گشود و فقط به گفتن این جمله بسنده کرد که: قربان به طویله می روم.

داستان شماره ۴٠٢ : خاطره شعر گفتن فتحعلی شاه و فرستادن شاعر دربار به طویله
داستانی جالب از پادشاهان دوره قاجار و گرفتاری های مردمان آن روزگار در بیان نظرات
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما
هر چیزی زیبایی های مخصوص به خودش را دارد، ولی هر کسی نمی تواند آنها را ببیند.

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان: داستانهای تاریخی
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
(انتخاب و پیشنهاد داستان های مرتبط، به صورت خودکار از طرف سامانه انجام می شود)سیاست انگلیس در زمان قاجار برای روضه خوان مسجد
گر نگهدار من آنست که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
داستانی از سفر فرنگ ناصرالدین شاه به اروپا - پنکه
داستان ضرب المثل شتر دیدی ندیدی! سعدی و شتر گم شده
داستان و ریشه ضرب المثل به سیم آخر زدن
سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی
هم اکنون
٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
پاسخ فورد، میلیاردر آمریکایی: دوباره کار می کنمجستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی
عناوین آخرین داستانها
حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند داستان جالب: چگونه به هدف بزنیم؟ (تمرکز روی هدف) داستان نعمت واقعی و تفسیر آیه نعیم در قرآن از امام رضا(ع) داستان فرزند با سواد چوپان و شمارش گوسفندان داستان ضرب المثل ارمغان مورچه ران ملخ است یا مثل عربی هدیه چکاوک ران ملخ است جوانی که از روی آب گذشت ولی واعظ نتوانست حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت داستان شیر ناصرالدین شاه، اخراج شیربان و جیره گوسفند شیر جنگ سپاه هخامنشی با مصر باستان نبرد پلوزیوم و استفاده از گربه ها داستان ضرب المثل هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول داد
چند داستان تصادفی به انتخاب سامانه
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.