عکس نقاشی مینیاتور از کتاب منطق الطیر عطار که مرد بت پرستی در حال عبادت بت است و شعر عطار در حاشیه نقاشی نوشته شده است

داستان شماره ٨٠٠ : حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب کرد و خدا خطابش را لبیک گفت

داستانی بسیار زیبا از منطق الطیر عطار از اجابت پاسخ بت پرستی که بت را ستایش می کرد
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.

thin-seperator.png

عطار نیشابوری در منطق الطیر روایت مى کند که شبى حضرت روح الامین در سدرة المنتهى[1] قرار داشت. شنید از جانب خداى مهربان نداى لبیک مى آید، ولى ندانست این لبیک در جواب کیست. خواست شایسته شنیدن لبیک را بشناسد، در تمام آسمان و زمین کسى را نیافت. ملاحظه کرد از پیشگاه حضرت حق، پیاپى جواب لبیک مى رسد.
دوباره نظر کرد اثرى از چنان بنده اى که سزاوار مقام جواب باشد نیافت. عرضه داشت: الهى! مرا به سوى بنده اى که پاسخ ناله اش را مى دهى راهنمایى کن.
خطاب رسید: به خاک روم نظر انداز. نظر کرد دید بت پرستى در بتخانه روم در حالى که چون ابر بهار مى گرید، بتش را صدا مى زند.
جبرئیل از مشاهده این واقعه در جوش و خروش آمد. عرضه داشت: حجاب از برابرم برگیر که چگونه است که بت پرستى بت خود را ستایش مى کند و او را به زارى مى خواند و تو از روى لطف و رحمت، جوابش را مى گویى!
خطاب رسید: بنده ام دلش سیاه شده به این خاطر راه را گم کرده، ولى چون مرا از کیفیت راز و نیازش خوش آمد، جواب مى گویم و به پاسخش لبیک مى سرایم تا به این وسیله راه را پیدا کند.
در آن هنگام زبان او به خواندن خداى مهربان گشوده شد.

رفت جبرئیل و بدیدش آشکار
کان زمان می خواند بت را زار زار

جبرئیل آمد از آن حالت بجوش
سوی حضرت باز آمد در خروش

پس زفان بگشاد گفت ای بی نیاز
پرده کن در پیش من زین راز باز

آنک در دیری کند بت را خطاب
تو به لطف خود دهی او را جواب

حق تعالی گفت هست او دل سیاه
می نداند، زان غلط کردست راه

گر زغفلت ره غلط کرد آن سقط
من چو می دانم نکردم ره غلط

هم کنون راهش دهم تا پیشگاه
لطف ما خواهد شد او را عذر خواه
----------------
پی نوشت:
1. بالای آسمان هفتم که منتهای اعمال مردم است و آن را سدرة المنتهی گویند و حد رسیدن جبرئیل همانجا است.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان نزاع چهار دوست و انگور به زبانهای مختلف
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی