عکس کتاب فروش کتابهای دست دوم که فارغ از دنیا در حال مطالعه کتاب است. در تصویر او در چهارچوب در نشسته و پاهایش را کمی خم کرده

داستان شماره ۵٩٧ : لوازم منزل زاهدی که مسافر بود

داستان پندآموز بسیار کوتاه با کلی نکات ناگفته حکیمانه

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید:

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

زندگی آن چه زیسته ایم نیست؛ بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده! همان که به یاد می آوریم تا روایت کنیم

thin-seperator.png

لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٩١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
زندگی شریکی پیرمرد و پیرزن (طنز)
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی