داستان و ریشه ضرب المثل به سیم آخر زدن

داستان شماره ۶٩٩ : داستان و ریشه ضرب المثل به سیم آخر زدن

داستانهای مختلف ریشه ضرب المثل به سیم آخر زدن را بررسی می کند
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

آدم ها خلق شده اند تا دوست داشته شوند و اشیاء خلق شده اند تا مورد استفاده قرار بگیرند؛ اما بیشترین مشکلات دنیا به این خاطر است که اشیاء دوست داشته می شوند و آدم ها مورد استفاده قرار می گیرند.

thin-seperator.png

این مثل در مواقعی به کار می رود که شخصی بخواهد بدون در نظر گرفتن همه جوانب و فارغ از بررسی خطرات یک کار، دست به آن کار بزند و به عواقب آن کار فکر نکند. سه وجه تسمیه و ریشه برای این ضرب المثل ذکر شده است:

وجه تسمیه اول:
می گویند که این مثل مربوط به رشته ساز و موسیقی است و به عنوان مثال اوج کار یک نوازنده زمانی است که به سیم آخر می زند. از نظر ما با توجه به فرهنگ مثل های ایران زمین، این موضوع نمی تواند ریشه این ضرب المثل باشد.

وجه تسمیه دوم:
می گویند منظور از سیم سکه سیمین (نقره ای) است و سیم آخر یعنی آخرین سکه ایی که ته جیب مانده است و به زعم راویان آن، وقتی قمار بازی در دور باخت می افتاد و پشت سر هم می باخت و در انتها چیزی برای باختن نداشت، سکه نقره ایی ته جیب خود را هم خرج می کرد تا شاید راه نجاتی در آخرین سکه سیمین خود پیدا کند و قمار را ببرد و لذا سایر قماربازها می گفته اند: این هم از سیم آخر، هر چه بادا باد! یا فلانی زد به سیم آخر.
به نظر ما این مطلب هم نمی تواند وجه تسمیه و ریشه این ضرب المثل باشد چون زیادی ساختگی به نظر می رسد و اصولا به سکه های نقره ایی معمولا سیم گفته نشده و هر کدام دارای نام و عنوانی بوده است و چه بسا که سکه های نقره ای بعد از سکه های طلا، دارای ارزش خوبی بوده است و سکه های کم ارزش تری وجود داشته است و نمی توان به عنوان سیم آخر از آنها یاد برد!

وجه تسمیه سوم:
مرحوم جعفر شهری این مثل را از زمان برق دار شدن طهران قدیم و ریشه آن را از دوره قاجار می داند. جریان برق در ابتدا تک فاز ولی دارای سه سیم فاز بود (غیر از سه فاز امروزی که با مفهوم سه فاز آن موقع متفاوت است) و با سیم نول 4 سیم می شده. جریان برق هم با این سه سیم به اطراف کارخانه های تولید برق (نیروگاه های امروزی) هدایت شده و به محل های مصرف می رسیده است.
پایین ترین سیم که سیم نول بوده کاری با آن نداریم. اولین سیم بعد از سیم نول (سیم دوم از پایین) سیم جریان برق چراغ های روشنایی کوچه ها و خیابان ها بوده که فقط شبها وصل می شده و روزها برق نداشته است.
سیم بالایی آن (با احتساب سیم نول، سیم سوم) برای مغازه ها و اماکن تجاری بود که آن هم مواقع خاصی وصل می شده و اصطلاحاً دارای برق می شده است و مواقعی ممکن بود دارای جریان برق نباشد.
سیم آخر (بالاترین سیم) وظیفه برق رسانی به خانه ها را بر عهده داشته که همیشه دارای جریان برق بوده است و اصطلاحاً برقکارها به آن سیم فاز یا شاه سیم می گفتند که بالاترین سیم بوده و اگر دست کسی به آن می رسید از قید هستی ساقط می شد و می گفتند: فلانی به سیم آخر زده!
-------------
پی نوشت: سیم کشی توزیع برق شهری ایران در حال حاضر، به شرح این داستان نیست.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
بد اصفهونی - داستان یک طلبه در حوزه علمیه اصفهان
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی