سوال پاپ: چند روز در رم می مانید و پاسخ عجیب او

داستان شماره ۴۶۵ : سوال پاپ: چند روز در رم می مانید و پاسخ عجیب او

تصور کنید اگر هزار سال عمر می کردید، متوجه خیلی چیزها نمی شدید! داستان را بخوانید
thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

یک اراده قوی بر هر سد و مانعی هر قدر هم قوی، حتی بر زمان نیز غلبه می کند.

thin-seperator.png

سه مسافر به رم رفتند. آنها با پاپ ملاقات کردند. پاپ از مسافر اول پرسید: چند روز دراینجا می مانی؟
مسافر گفت: سه ماه.
پاپ گفت: پس خیلی جاهای رم را می توانی ببینی؟
مسافر دوم در پاسخ به سوال پاپ گفت: من شش ماه می مانم.
پاپ گفت: پس تو بیشتر از همسفرت می توانی رم را ببینی.
مسافر سوم گفت: من فقط دو هفته می مانم.
پاپ به او گفت: تو از همه خوش شانس تری. زیرا می توانی همه چیز این شهر را ببینی.
مسافرها تعجب کردند زیرا متوجه پاسخ و منطق پاپ نشدند.

تصور کنید اگر هزار سال عمر می کردید، متوجه خیلی چیزها نمی شدید زیرا خیلی چیزها را به تاخیر می انداختید. اما از آن جایی که زندگی خیلی کوتاه است، نمی توان چیزهای زیادی را به تاخیر انداخت. با این حال، مردم این کار را می کنند.
تصور کنید اگر کسی به شما می گفت فقط یک روز از عمرتان باقی است، چه می کردید؟ آیا به موضوعات غیر ضروری فکر می کردید؟ نه، همه آنها را فراموش می کردید. عشق می ورزیدید، مراقبه می کردید زیرا فقط بیست و چهار ساعت وقت داشتید و موضوعات واقعی و ضروری را به تاخیر نمی انداختید.

اگر این داستان را پسندید، با کلیک بر روی علامت دست، آن را لایک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٠۵ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان اینکه چرا به لوله ای که آب از آن خارج می شود شیر می گوییم؟
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی