عکس نقاشی پیرمرد نابینا در پارک. در تصویر یک پیرمرد که زیر درختی در یک پارک نشسته و به تنه درخت تکیه داده دیده می شود. پیرمرد عینک دودی تیره بر چشم دارد و در حال خوردن سیب است. سبد وسائل و عصا در کنار و سگی نیز دیده می شود

داستان شماره ۶٩۶ : حکایت دخترک زشت و پیرمرد نابینا

داستان پندآموز کوتاه از اثر تلیقن روی انسان

فاصله دخترک تا پیرمرد به اندازه یک نفر بود؛ روی نیمکتی چوبی؛ روبه روی یک آب نمای سنگی.
پیرمرد از دخترک پرسید:
- غمگینی؟
- نه.
- مطمئنی؟
- نه.
- چرا گریه می کنی؟

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

اگر توانسته باشم در قلب یک انسان، پنجره جدیدی را به سوی خدا باز کرده باشم، زندگانی من پوچ نبوده است

thin-seperator.png

- دوستام منو دوست ندارن.
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم.
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه.
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.
- راست میگی؟
- مطمئنم.
دخترک بلند شد و با خوشحالی به طرف دوستاش دوید؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد؛ کیفش را باز کرد؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و باز کرد و راهش را گرفت و رفت!

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨٩١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان ابله شدن ناصرالدین شاه قاجار در فهرست کریم شیره ایی
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی